به همين دليل فقط كافي است به او بگويي موضوع مصاحبهات چيست تا تمام زير و بم پديدهاي به نام تنبلي اجتماعي رادر بياورد. تنبلي اجتماعي معضلي است كه از سالها قبل در كشور ما وجود داشته است اما اين روزها معضلاتي كه اين مشكل در كشور بهوجود آورده روزبهروز بيشتر ميشود. دكتر جوادي يگانه ميگويدتنبلي اجتماعي باعث بروز ضعفهاي فردي ميشود و جامعهاي كه افراد آن داراي مشكل باشند به سختي ميتواند موفق عمل كند. گفتوگوي ما را با اين جامعهشناس از دست ندهيد.
- آقاي دكتر! شما در برخي از مطالعاتتان فرض كردهايد كه ايرانيها تنبل هستند؛ اين فرضيه از كجا آمده است؟
اين فرض بر پايه مشاهداتي است كه خيلي از ماها ميتوانيم آن را در جامعه و رفتار اجتماعي مردم ببينيم. مثلا ما ايرانيها عدمتمايل بهكار كردن در جامعه داريم، نشانههايش هم خيلي بارز است؛ استقبال از بينالتعطيلين، تمايل به استخدام دولتي، استقبال از پشت ميزنشيني، پايين بودن سرانه ورزش در ايران، بالا بودن ميزان تماشاي تلويزيون در كشور و... نشانههايي است كه از احتمال وجود آفت و آسيبي به نام تنبلي خبر ميدهند. البته نتيجه تحقيقات نشان ميدهد تمايل به تنبلي وجود ندارد يا تمايل تنبلي در ايران پايين است. تمايل به اين معنا است كه بهطور شخصيتي تمايل داشته باشيد كه تنبل باشيد. مثلا از زمان داريوش تا الان دروغ يكي از مسائل جامعه ما بوده است. وقتي داريوش ميگويد خدايا كشور ما را از دروغ مصون نگه دار، يعني دروغ وجود داشته و يك مسئله بوده. ولي مردم ما ذاتا دروغگو نيستند بلكه شرايط اجتماعي بهگونهاي است كه آنها را وادار ميكند كه دروغ بگويند. درهرحال دروغگو نيستند. درباره تنبلي هم همينطوري است. اتفاقا در يك تيپشناسي به نتيجه ديگري رسيديم. مثلا گفتيم بر اثر افزايش سواد گرايش به تنبلي كاهش پيدا ميكند پس چون سواد در جامعه ايران دارد افزايش پيدا ميكند، با كاهش گرايش به تنبلي روبهرو هستيم. يعني گرايش به تنبلي زياد نميشود. خيلي از آدمهاي جامعه 2و 3شيفت كار ميكنند كه نشان ميدهد تنبل نيستند. اما اين به آن معنا نيست كه تنبلي وجود ندارد. تنبلي مولود عواملي است كه آن عوامل در جامعه ما وجود دارد.
- تعريف شما از تنبلي چيست؟
تنبلي بهمعناي تن پروري، بيكارگي و اهمال در كار است.براين اساس 2تعريف براي تنبلي وجود دارد؛ نخستين تعريف تمديد يا كشدادن وضع موجود است. يعني آدمها تمايل به تغيير رفتار ندارند. يعني من حال و جرأت ندارم كه وضع فعليام را عوض كنم و بروم سراغ وضع ديگر؛ حتي اگر بهتر باشد. مثلا در ترافيك شلوغ خيابانها ميتوانيد از اتوبوس پياده شويد و يك ايستگاه را پياده برويد. يا وقتي تلويزيون در ميان سريالي آگهي پخش ميكند در اين 10دقيقه كار ديگري انجام بدهيد. ولي فرد تنبل مينشيند و ديگر بلند نميشود. اين، حفظ وضع موجود به هر قيمتي است. تعريف بعدي تنبلي اين است كه لذت آني را بر نفع آتي ترجيح بدهم. يعني من الان بايد ورزش كنم كه وقتي 60ساله شدم سالم باشم ولي اين كار را نميكنم. يا الان بايد به دندانپزشكي مراجعه كنم ولي اين كار را نميكنم. يا الان بايد درس بخوانم كه 4سال بعد استفاده كنم ولي الان تنبلي ميكنم، حالا فردا هر چي هم پيش آمد مهم نيست. به اين ميگويند« تسويف»؛ كار امروز را به فردا افكندن. بنابراين يك تعريف تنبلي بيعملي است و ديگري عمل براساس لذتآني.
- البته شما در تحقيقتان از تنبلي اجتماعي هم صحبت ميكنيد؛ منظورتان از تنبلي اجتماعي چيست؟
ببينيد در تعريف كلي، رشد كند حركت اجتماعي به سمت داشتن جامعهاي مطلوب را تنبلي اجتماعي ميگويند. حالا اگر از من بپرسيد كه ما چند گروه تنبل در جامعه داريم من به شما پاسخ خواهم داد 2گروه! يكي تنبلي فردي و ديگري اجتماعي. تنبلي فردي زماني است كه يك نفر بهدليل پرداختن به لذت آني و لحظهاي خودش، از نفعي كه ميتواند در آينده داشته باشد پرهيز ميكند. مثل كسي كه يك سال بهدليل نفع شخصي و آني درس نخوانده و بعد موقع امتحان ميرسد و نميداند كه در جواب سؤالها بايد چه بنويسد. چنين فردي لذت آني خودش را طي سالهاي سال برده اما براي نفع آينده خودش قدمي برنداشته است.
- احتمالا تنبلي اجتماعي دلايل زيادي هم بايد داشته باشد؟
دقيقا همينطور است. دلايل زيادي دارد، اضافه وزن، كم تحركي و بيشتر مواقع كمبود اعتماد به نفس باعث بهوجود آمدن تنبلي اجتماعي ميشود. دراين زمان فرد احساس تحقير شدن دارد و تحقير همانطور كه ميدانيد باعث ميشود فرد درون گرا شود، در گوشهاي از خانه بنشيند و حتي در حالتهاي بدتر دست به كارهاي نادرستي بزند.
- چطور اين اتفاق ميافتد؟
در اين نوع جامعه، افراد متوجه ميشوند كه با سختكوشي به هيچ جايي نميرسند و به همين دليل انگيزهشان براي كار كردن كم ميشود. به طور مثال زماني كه فرد با تحصيلات عاليه نميتواند كار و جايگاه اجتماعي بهدست بياورد بهدليل همين مسئله افراد ديگر انگيزهشان براي تحصيل كم ميشود. در جامعه ما اپيدمي شده كه ميگويند فرد با زد و بند ميتواند ثروتمند شود و به رفاه برسد نه با تحصيل. براي خيليها جا افتاده كه يكسري از آدمها با ثروتهاي باد آورده زندگي ميكنند و نميشود با درست زندگي كردن پولدار شد. مثلا كسي كه روزنامه نگار است ميگويد كه با پول روزنامهنگاري و جايگاهي كه دارد نميتواند به قدرت خاصي برسد اما يك نفر ميتواند با زد و بندها يكشبه از يك پست كوچك به يك پست بزرگ برسد. در زندگي ما بيشتر اينجا افتاده است كه بگوييم «از اين ستون به اون ستون فرجه» و ما كلا اين مثل را در جامعهمان خيلي زياد و به اشتباه بهكار ميبريم، بعد نتيجه ميگيريم يك كاري را ديرتر انجام بده، اما بايد يادمان باشد كه در جامعه تغييرات سريع رخ ميدهد و منتظر نميماند، ما هم اگر ميخواهيم از جامعه عقب نمانيم بايد همراه با جامعه حركت كنيم.
- كمي درباره همين ساختار اجتماعي كه باعث تنبلي ميشود توضيح بدهيد؟
يك مثال درخصوص كنكور بزنم تا اين ساختار اجتماعي اشتباه كمي واضحتر مشخص شود. الان در تلويزيون برنامههايي داريم كه به افراد كنكوري ياد ميدهد چطور بدون حل مسئله تست بزنند. اين كار عملا به اين افراد ياد ميدهد كه درس نخوانند و با تست زدن وارد دانشگاه شوند و ادامه تحصيل بدهند. چنين برنامهاي از صبح تا شب در تلويزيون پخش ميشود. اين اتفاق بخواهيم يا نخواهيم روي فرد تأثير ميگذارد. درست مثل بچهاي كه مدام به او ميگويند فستفود بد است و نبايد بخوري، اما در هر وجب از خيابان كه راه ميرود فست فود است. اين ساختار باعث ميشود فرد درگير تنبلي اجتماعي شود و در اين مسير حركت كند.
- رتبه تنبلي در كشور ما بالاست؟
متأسفانه كشور ما از بيماري تنبلي اجتماعي رنج ميبرد اما خوشبختانه بايد بگويم گرايش به تنبلي در ايران بالا نيست و آدمها تمايلي به اينكه بيكار و تنبل باشند ندارند اما شرايط اجتماعي طوري است كه نشان ميدهد كار كردن هم خيلي فايدهاي ندارد و افراد با شرايط ديگري به ارتقاي شغلي ميرسند.
- مدتي در رسانهها اين مسئله مطرح شد كه رتبه ايران در تنبلي رتبه سوم جهان است؛ اين يك حرف علمي است يا نه؟
خير، علمي نيست. در تحقيقي كه من و تعدادي از دوستان در اين خصوص انجام داديم بايد بگويم كه كشور ما بعد از كشورهاي قاره آفريقا و كشورهاي عربي كه حدودا 50كشور ميشود قرار دارد و اينكه شايعه شده رتبه ما سوم است بهنظر عجيب و غريب ميآيد. البته اين را هم بگويم كه ما به دادههاي جهاني دسترسي كامل نداريم و از روي چيزهايي كه داشتيم به اين نتيجه رسيديم، حتي ممكن است كشور ما در رتبههاي پايينتري هم قرار بگيرد.
- بالاترين ميزان تنبلي را كدام كشورها دارند؟
كشورهاي عربي.
- دلايل اين تنبلي كه از آن صحبت ميكنيد در كشور ما چيست؟
يكي از اصليترين آنها ورود تعطيلات فراوان به تقويم كشور است و دوم اينكه تعطيلات ما سامان ندارد. الان يك روز تعطيل است، مردم خودشان فردا را هم تعطيل ميكند. اين ماجراي بينالتعطيلين هم كه ديگر جاي خودش را دارد. شبكه اجتماعي، ترافيك، ساختار فاسدي كه در آن فساد جايزه ميگيرد و... در اين شرايط، تحرك اجتماعي رنگ ميبازد. بارها مشاهده كردهايم كه فرد با هر سطح تحصيلاتي ميتواند نويسنده كتاب شود، ميتواند در دانشگاه درس بدهد. ميتواند حتي وزير شود. بارها در اخبار خواندهايم كه فلان مدير رده چندم يك شركت با روي كار آمدن دولت در جايگاه وزير نشسته است. اين ساختار اجازه نميدهد كه فرد بتواند پلهپله بالا برود. به اين شكل است كه وجدان كاري پايين ميآيد و پايين بودن وجدان كاري باعث پايين آمدن وجدان فردي و مشكلات اجتماعي ميشود. جوهر اصلي تنبلي از دست دادن زمان است. اگر زمان را از دست بدهيم، تنبلي اجتماعي پررنگتر از قبل ميشود. زمان از دست رفته حكم همان طلايي را دارد كه هميشه از آن صحبت ميكنيم و در قالب جمله «وقت طلاست» مدام تأكيد ميكنيم كه وقت طلايي مان را از دست ميدهيم. از دست دادن زمان باعث بينظمي و بيبرنامگي ميشود. بينظمي با خودش انبوهي از كارهاي عقب افتاده را به همراه ميآورد كه خيلي از آنها ديگر قابل انجام دادن نيست.
- تنبلي اجتماعي و تحقيق درباره آن از چه زماني مطرح شد؟
حضرت امام خامنهاي از سال 74مسئله انضباط اجتماعي را مطرح كردند و بعد از آن چند سخنراني ديگر درخصوص مسائل مهم اجتماعي داشتند و بحث تنبلي را مطرح كردند. جامعهشناسان از همان موقع به مسئله تنبلي اجتماعي علاقهمند شدند. تا اينكه ايشان در سخنرانيشان در خراسان جنوبي در سال 91بر «پايين بودن بهرهوري نيروي كار و تمايل كم بهكار كردن» دست گذاشتند. زماني كه عاليترين مقام كشور به اين مسائل اشاره ميكند ما اميدوار ميشويم كه ميتوان با كمي تحقيق و پژوهش اين مشكلات را از بين برد يا آنها را كمرنگ كرد.
- چه مواردي روي تنبلي اجتماعي تأثيرگذار است؟
زماني كه كسب ثروت از راه نبوغ صورت نگيرد و رانتهاي سياسي، فرهنگي يا اجتماعي بهوجود بيايد افراد به سمت تنبلي ميروند يا بدتر اينكه ميل به مهاجرت پيدا ميكنند. من در بقيه گفتوگوهايي كه انجام دادهام نيز اين ليست را عنوان كردهام كه تقديرگرايي، نوگرايي، توجه به آينده، تمايل به كارهاي زود بازده و يكشبه، خودمداري، فردگرايي، فرار از مسئوليت بهخاطر نفع فردي، بيگانگي شهروندان از حكومت، احساس بيقدرتي و بيهنجاري بهشدت روي تنبلي اجتماعي مؤثر است. مورد بعدي ميزان جدايي بين دولت و ملت است. اگرمردم آنطور كه بايد و شايد به دولت اعتماد نداشته باشند، همين عدماعتماد باعث ميشود كه مردم از مسئوليتهايي كه بر عهده آنها گذاشته شده است فرار كنند و از دولت جدا باشند. تقديرگرايي هم يكي از چيزهايي است كه در صورت تعريف اشتباه باعث تنبلي ميشود. فرد فكر ميكند هر چيزي كه تقدير رقم زده برايش اتفاق ميافتد و نميتواند آينده را كنترل كند، همين طرز فكر راه را براي تنبلي اجتماعي باز ميكند. ريشه ديگر تنبلي اجتماعي اين است كه فرد احساس ميكند نه قدرتي دارد و نه ميتواند تأثيري روي جامعه بگذارد. فرد احساس ميكند نميتواند محيط اجتماعي خودش را تحتتأثير قرار بدهد براي همين با خودش ميگويد بهتر است هيچ قدمي در اين زمينه برندارد. به ليستي كه تا اينجا گفتهام بيگانگي اجتماعي و بيهنجاري را هم اضافه كنيد. چرا كه وقتي جامعهاي هنجار و آرماني ندارد تابع قوانين خاصي نيست و افراد انگيزهاي براي رسيدن به هدفشان ندارند و همين سرمنشا تنبلي اجتماعي است.
- در تحقيقاتي كه انجام دادهايد، موردي را به شكل خاص در نظر داريد كه برايمان تعريف كنيد؟
در يكي از پژوهشهايي كه داشتيم روي 1328نفر از شهروندان تهراني آزمايشي را انجام داديم. آزمايش نشان ميداد كه از اين تعداد افراد حداقل 20درصد تنبلي دارند كه بهنظر ميزان زيادي ميآيد. جالب است كه ميزان تنبلي اين 20درصد بين زياد و خيلي زياد بود و هيچكدام از تنبلي رتبه پايين بهرهنميبردند.
- دليل ميل به مهاجرت همين تنبلي است؟
ميتواند باشد اگر افراد حس ميكنند در اين كشور حرام ميشوند و بايد به جايي بروند كه برايشان ارزش قائل هستند. بعضي از كساني كه دست به مهاجرت ميزنند با خودشان فكر ميكنند حالا كه نميتوانم با زد و بند و پارتي به جايي برسم بهتر است از كشور بروم.
- ريشه اصلي تنبلي اجتماعي در كشور ما به كجا برميگردد؟
مهمترين عامل، همان ساختار اجتماعي و سياسي مشكل دار است. الان در نظام دولتي و حتي خصوصي كشور شاهد اين هستيم كه مثلا يك معاون پژوهشي به شكل كاملا بيقاعدهاي به مسند وزارت نشسته است، درست مثل عملكردي كه ناصرالدين شاه داشت. او از پسرآشپز خوشش ميآمد براي همين او را همه كاره خودش كرد. البته ميخواهم كمي هم از خوبيهايي كه در جامعه داريم صحبت كنم. ما در سيستم علمي، ساختار ارتقاي پله به پله داريم، در جايگاه و مسائل ديني هم به همين شكل جلو ميرويم، در پزشكي هم افرادي در سمت پزشك هستند كه درس خواندهاند و دوره ديدهاند اما در فضاي ثروت و قدرت، طبقهبندي نداريم و همين مسئله مشكلاتي را ايجاد ميكند.
- ميتوانيم اميدوار باشيم كه تنبلي اجتماعي از بين برود؟
بله اين مقوله از بين رفتني است. اما به شرط و شروط خاص خودش.
- چه شرطي؟
ما بايد مشكل را پيدا كنيم و با حل كردن مشكل سعي كنيم كه تنبلي را از بين ببريم. افراد بايد براساس نبوغ يا تلاش در حوزهاي ارتقا پيدا كنند اگر اين سيستم رانتي شود بايد بگويم كه باعث تنبلي ميشود.
بايد ريشهها را درست كرد
دكتر جوادي يگانه اين راهحلها را پيشنهاد ميدهد
كسي مثال زده بود و گفته بود مردم وقتي ماشين دولت دستشان است آنقدر اين ماشين را ميدوانند كه پدر ماشين درميآيد ولي مواظب ماشين خودشان هستند. اگر ما خانهمان كثيف نيست ولي شهرمان كثيف است، به اين معنا نيست كه كثيف هستيم. آدمها براي خودشان و آن وقتهايي كه منافعشان اقتضا ميكند خوب كار ميكنند.
يكي از آدمهايي كه از ايران در دوره ناصرالدين شاه بازديد كرده بوده پزشكي است به نام دكتر پولاك. 10سال هم در ايران بوده. او ميگويد ايرانيها 2تا دوره دارند؛ آسودگي و تلاش. يك دوره طولاني آسوده هستند و بعد در دورهاي اساسي شروع ميكنند بهكار كردن.
الان كه هوا آلوده است و مدام تشويق ميكنند كه درخانه بمانيد هيچ امكاناتي براي ورزش كردن وجود ندارد. ما اول بايد مشكل اصلي را حل كنيم. مولوي تعبيري دارد كه ميگويد:
«گر نه موش دزد در انبان ماست، گندم انبار چهل ساله كجاست اولاي جان دفع شر موش كن، وانگهي در جمع گندم كوش كن» ما مشكلات جديتري داريم كه تا آنها را حل نكنيم نميتوانيم تنبلي را حل كنيم.
طبق تحقيقات ما سالمندها، زنها، متاهلها، بيسوادها، بيكارها، روستاييها و طبقات اجتماعي پايين و آنهايي كه كمتر به آينده فكر ميكنند تنبلتر هستند. بنابراين در نسلهاي جديد ما با كاهش گرايش به تنبلي روبهرو هستيم. البته اين بهمعناي كاهش رفتار تنبلي نيست.
بعضي آمارها ميگويد در سالهاي اخير عدماعتماد به آينده افزايش پيدا كرده. اگر اين آمار درست باشد احتمالا ميزان تنبلي افزايش پيدا ميكند. وقتي قدرت اقتصادي نداري، وقتي فقر چشمانداز پيش رويت است و خودت را با اتيوپي و اوگاندا مقايسه ميكني بعيد است كه بخواهي كار جدي را دنبال كني.
ما يكي از بيشترين تغييرات قانون را در دنيا داريم. اگر سيستم را اصلاح و محيطي فراهم كنيم كه بشود كار كرد، ايرانيها كار ميكنند. اينكه ايرانيها ميگويند وقتي به خارج ميروند استثمار ميشوند به خاطر اين است كه در آنجا آدمها بايد فقط كار كنند.
بهخاطر همين ما كه اندكي تمايل به تنبلي داريم در اين سيستم به مشكل برميخوريم. چون در آن سيستم اگر كار نكني بيرونت ميكنند. ولي در جامعه ايران اگر كار هم نكني كسي با تو كار ندارد. يعني سيستمي كه بين دوغ و دوشاب فرقي نميگذارد، انگيزه را براي كار كردن از بين ميبرد. ما اول بايد سيستم را اصلاح كنيم تا بعد بگوييم مشكل تنبلي از كجاست. سعدي قصهاي دارد كه غلام سياهي بچهاي را بغل كرده بود و آن بچه مدام گريه ميكرد. يكي گفت اين از تو ميترسد، بگذارش زمين آرام ميشود!
نظر شما